کاش می شد
فرصتی جست
در کنارش خلوتی
تا که دورازچشم غمازوحسود
فارغ از تلخی نیش خارو خس
بی خیال پچ پچ و یا های و هوی
پشت کرد بر ترس و بیم
از« گشت ارشاد » عسس
رفت با یار
تا به گلگشت
سوی صحرا
کوه و دشت
در میان باغ و کشت
پشت پرچین های آن ده
از خم پس کوچه باغ چون بهشت
عاشقانه نغمه خوان بود وگذشت
در کنار جوی آبی
یک نفس در سایه ی بیدی نشست
کرد زبان دل نگاه را
پیش چشم مست یار
مست شد از چشم او
بی باده وجام و سبو
حرف دل را پس که زد با یک نگاه
بی گفت و گو
کاش می شد
کاش می شد
تکیه می شد داد
بر دیوار ِپیر ِکاه گلی ِکوچه باغ ِ آرزو
14/1/92
بیگی ( سینا ) لنگرودی
بیگی( سینا ) لنگرودی...
ما را در سایت بیگی( سینا ) لنگرودی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dbeigisinalangroudi4 بازدید : 20 تاريخ : پنجشنبه 26 اسفند 1395 ساعت: 1:19